Eshgh Olsun - Afshin Azari

عشق به شکل پرواز پرندهست عشق خواب یک آهوی رمندهست من زائری تشنه زیر باران عشق چشمه آبی اما کشندهست من میمیرم از این آب مسموم اما اونکه مرده از عشق تا قیامت هر لحظه زندهست من میمیرم از این آب مسموم مرگ عاشق عین بودنه اوج پرواز یه پرندهست تو که معنای عشقی به من معنا بده! ای یار! دروغ این صدا را به گور قصه ها بسپار صدا کن اسممو از عمق شب از نقب دیوار برای زنده بودن دلیل آخرینم باش منم من بذر فریاد خاک خوب سرزمینم باش طلوع صادق عصیانِ من، بیداریم باش عشق گذشتن از مرز وجوده مرگ آغاز راه قصه بوده من راهی شدم نگو که زوده اون کسی که سرسپرده مثل ما عاشق نبوده اما اونکه عاشقونه جون سپرده هرگز نمرده

به سر به زیر بودن سمپاتی دارم به سر هوای عشق لاتی دارم تو کله جای عقل و جای ادراک یه مشت سیمای قاتی پاتی دارم بابا لب لب لب لب شکر شکن دارم هوای مِی زدن دارم بعدش با هرکی بدخوامه سر بزن بزن دارم بعدش با هرکی بدخوامه سر بزن بزن دارم لب مکیدنی دارم، لب بوسیدنی دارم دیشب حسنی با خمره ور رفت هی مِی زد و جوش آورد و سر رفت صحبت به میون اومد ز زندون دو پا داشت دو تا پا گرفت و دررفت از شمال تا لاهیجان، از جنوب تا خوزستان از شمال تا لاهیجان، از جنوب تا خوزستان هی بگیربگیر داشتیم، راحتش نمیذاشتیم هی بگیربگیر داشتیم، راحتش نمیذاشتیم بابا لب لب لب لب شکرشکن دارم هوای می زدن دارم بعدش با هرکی بدخوامه سر بزن بزن دارم بعدش با هرکی بدخوامه سر بزن بزن دارم لب مکیدنی دارم، لب بوسیدنی دارم به سر به زیر بودن سمپاتی دارم به سر هوای عشق لاتی دارم تو کله جای عقل و جای ادراک یه مشت سیمای قاتی پاتی دارم بابا لب لب لب لب شکر شکن دارم هوای می زدن دارم بعدش با هرکی بدخوامه سر بزن بزن دارم بعدش با هرکی بدخوامه سر بزن بزن دارم لب مکیدنی دارم، لب بوسیدنی دارم لب مکیدنی دارم، لب بوسیدنی دارم